مینویسم غدیر از اول
از سراج المنیر از اول
تو همان مستجار هستی و من
من همان مستجیر از اول
دل به بیگانه ای نبستم من
بر تو بودم اسیر از اول
ادامه مطلب...
تویی که ساغر چشمت رقیب می طلبد
سرودن از نفست عطر سیب می طلبد
مسیح آمده از تو صلیب می طلبد
بده سبو ، بده باده ، عجیب می طلبد
شده تمام مناسک،می آوری تشریف
مرا به خم برسان مانده ام بلا تکلیف
ادامه مطلب...
ز مصر نور به کنعان دل بشیر آمد
هلا تمامی پیغمبران! غدیر آمد
به گوش جان علیدوستان چو آی? وحی
بشارت از طرف داورِ قدیر آمد
علی که نفْس رسول است بر رسول خدا
وزیر بود که بار دگر وزیر آمد
ادامه مطلب...
گوشهـا بـاز کـه امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
صـف ببندیـد کـه هنگـام نماز روح است
در گشایید که جبریل امین پشت در است
همگـی عیـد بگیریـد کـه عید آمده است
ایـن همـان عیـد خدای احد دادگر است
ادامه مطلب...
خواستم عشق را نظاره کنم
چشمها را پر از ستاره کنم
خواستم تا که از شب شعرم
قطعهای نذر جشنواره کنم
عشق فرمود نذر نام علی
صد و ده بار استخاره کنم
ادامه مطلب...
تا ملائک همگی دور علی چرخیدند
حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند
حاجیانی که همگی منتظر حق بودند
در بر احمد مختار علی را دیدند
با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت
چون که از برکت حیدر همه را بخشیدند
ادامه مطلب...
دلها اگر که بال برای تو میزنند
هر شب سری به سمت سرای تو میزنند
جبریل میشوند تمام کبوتران
وقتی که بال و پر به هوای تو میزنند
از وصله های کهنه نعلین خاکی ات
پیداست سر به سوی خدای تو میزنند
ادامه مطلب...
چو شهر علم نبی گشت در علی بشود
بدا به حال هرآن کس که بر علی بشود
غدیر صحنه ی اوج ولایت است ببین
پیمبر آمده از هر نظر علی بشود
خدا شود به خداونداگر که یک پله
از این که هست علی بیشتر علی بشود
ادامه مطلب...
آیینه از نگاه تو مبهوت می شود
حیـرت، شـهید تیـغ دو ابروت می شود
محراب چشم تو همه را سر به راه کرد
شد سر به راه، هر که به چشمت نگاه کرد
در سایـه ات هر آنکه نشست آفتاب شد
حاتم گدای تو شد عالیجناب شد
ادامه مطلب...
باید به همان سال دهم برگردیم
با بیعت در غدیر خم برگردیم
تا سوز عطش نکشته ما را باید
تا برکه ی اکملت لکم برگردیم
**
هرجا که غدیر رفته باران رفته
جنگل به کویر و کوهساران رفته
ادامه مطلب...