ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

حبیب - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :237
بازدید دیروز :495
کل بازدید ها :6144007

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

از سر شانه ی در حال نماز سحرش
چقدر بال ملک ریخته تا دور و برش

او بزرگ است و در این خاک نمی گیرد جا
آسمان است و رسیده است زمان سفرش

همه ی شصت و سه سالش به غریبی طی شد
می رود تا که خدایش نکند بیشترش
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/5/4 | نظر

اگر دست علی دست خدا نیست؟
چرا دست دگر مشکل گشا نیست؟

اگر دستی است ذات لم یزل را
به جز دست علیّ المرتضی نیست

یدا... است و عین ا... ناظر
به جز وی محرم اسرار ما نیست
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/5/4 | نظر

بیشتر از حدِّ انتظارِ فقیر است
آنچه که در بینِ کوله بارِ فقیر است

پیشِ تو افتادنم مقامِ بلندی است
گاه زمین خوردن افتخارِ فقیر است

داد زدم خانه یِ تو را بشِناسم
روزیِ یک شهر در هوارِ فقیر است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/5/3 | نظر

گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم

ای  محشر امروز چه تشبیه بیارم
از قد تو فردای قیامت بنویسم

من قطره ام از عهده ی من بر نمی آید
از حضرت دریای کرامت بنویسم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

کریم های دو عالم به نام زاده شدند
زبانزد همه ی خاص و عام زاده شدند

اگر که ظرف نباشد توقع مِی نیست
شراب ها همه از فیض جام زاده شدند

چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند
پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

از ستاره می گیرم  اذن احترامم را
می برم زیارت گاه شعر نا تمامم را

عرش تا که می بیند مستیِ سلامم را
یک فرشته می پرسد اسم و رسم و نامم را

من به خاک می افتم لحظه? قیامم را
می دهم نشان آن گاه خانه امامم را

من که دست بر سینه هی سلام می خوانم
سائل نمک گیر خانه? کریمانم

ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستی
تا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی

تو ممکن نا ممکنی های هر امکانی
در ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی

تنها تو با زخم زبان ها خوش زبانی و
تنها تو با نامهربانی ها مهربان هستی
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

این حرف ها حرف دل یک یا کریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
 
از مشکلات اقتصادی بیممان نیست
تا ذکر لب ها لا اله الّا کریم است
 
هرکس پی رزقش به هر در میزند لیک
روزی ما از روز اول با کریم است
 
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است
  ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

تازه وارد هستم و نا آشنا
با کویر و بوی صحرا آشنا

عابری بی توشه ای درمانده ای
خسته و مسکین و از ره مانده ای

یک مسافر از کویر دور دست
کوله بارش خالی از هرچه که هست
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/4/31 | نظر

ممنونتم یه بار دیگه درِ خونت زانو زدم
واسه قبولی دعام بازم پیش تو رو زدم

من می دونم چه کاره ام، من می دونم که روسیام
امّا خودت گفتی اگه حاجت دارم پیشت بیام

حاجت اوّلم اینه: خدا آقامو برسون
دیگه بسه خسته شدم از دوری صاحب زمون
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/4/30 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<