ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

حبیب - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :422
بازدید دیروز :563
کل بازدید ها :6141634

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

چنان اسفند می سوزد به صحرا ریگ ها فردا
چه خواهد شد مگر در سرزمین کربلا فرد

تمام دشت را زینب به خون آغشته می بیند
مگر باران خون می بارد از عرش خدا فردا

برادر! دل گواهی می دهد امشب شب قدر است
اگر امشب شب قدر است، قرآن ها چرا فردا
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید
عشق از پرده ی اسرار برون می آید

این سوی معرکه آوای جنون می آید
آن سوی معرکه پیوسته قشون می آید

این حسین است که سر سلسله ی مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

بعد من کار تو خواهر سخت است
دیدن داغ برادر سخت است

آخرین لحظه به هنگام وداع
آه بوسیدن دختر سخت است

بوس? زیر گلو قبل وداع
بعد از آن بوسه حنجر سخت است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

امشب عزیز فاطمه مهمان خواهر می شود
فردا میان قتلگه در خون شناور می شود

امشب درون خیمه گه دارد هزاران گفتگو
فردا در این صحرا سرش دلدار خنجر می شود

امشب بهع سقا بس سخن گوید ز سوز تشنگی
فردا تمم باغ او لب تشنه پرپر می شود
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

اینک حسین است و شب راز و نیازش
روح تمــام انبیــاء محــو نمــازش

آوای قــرآنش ز قــرآن می‌بَـرد دل
بگذشته از جان و زجانان می‌بـرد دل

بی‌واسطه جایش در آغوش خـدا بود
تنها نه از خلقت که از خود هم جدا بود
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

وای اگر امشب این دشت به فردا برسد
شیون و گریه و آهم بـه ثریا برسد

به لب خشک تو دق می‌کنم از غصه اگر
تیغ خورشید بـر این پهنه صـحرا برسد

کوکب بخت جدایی ز تو تقدیر من است
چشم از روی تو بر هـم نزنم تا بـرسد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو
ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو

تنها نه این که خواهر تو ، مادر توام
از رفتنت به خاطر من درگُذر ، مرو

از کودکی برای تو بودم سپر ، حسین
میدان جنگ می روی و بی سپر ، مرو
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است
صبور باش که این حرف آخرم سخت است

دگر زمان جدایی شده، دعایم کن
سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است

برو برای اسارت دگر مهیّا شو
که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/8/22 | نظر

ای بسته به دست تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفته ای از شرح و بیانها

تا عطر تو آمد غزلم بال در آورد
آزاد شد از قید زمانها و مکانها

میرفت فرات از عطش عشق بمیرد
بخشید نگاه تو به خونش جریانها
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/8/21 | نظر

تیغ از کمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد
تا گاهواره پَر زدنم را گرفت و بُرد

از پشت نخل های شریعه تبر به دست
گل برگ‌های یاسمنم را گرفت و بُرد

یک دشت نیزه حُرمتِ سی سال منصبِ
ساقیِ تشنه‌ها شدنم را گرفت و بُرد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/8/21 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<