ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

شب اول محرم - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :142
بازدید دیروز :314
کل بازدید ها :6140487

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است

بوی گل و گلاب دهد روض? حسین
گل دیدگان و اشک گلاب محرم است

از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت
باب الحسین ادام? باب محرم است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/8/12 | نظر

ای بر لب تو  زمزم? ماه محرّم
بنهاده سر از شوق به درگاه  محرّم

از حنجر گلگون شهیدان خدایی است
پیغام تو را: گم نکنی راه محـرّم

بر گنبد افلاک ملک برد و برافراشت
پرچم ز کف قائد خونخواه محرّم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/8/12 | نظر

روضه شروع شد دل ما را بیاورید
سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید

یک سال میشود که پرم وا نمیشود
دستم به آسمان تو بالا نمیشود

یک سال میشود که دلم خاک خورده است
این چشم خشک راه به جایی نبرده است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/8/12 | نظر

ای دلبر زبانزد آئینه‌های نور
هر لحظه‌ روشنی بدرخشی به پای نور

هفت آسمان شکوه تو را جلوه می‌دهد
ای نور باشکوه تویی ماجرای نور

از هالة وجود تو ماه آفریده‌اند
از روشنای هر سخن تو دعای نور
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/8/3 | نظر

دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روض? یک شهیدند
 
رسیدند و از ماجرای تو گفتند
از این که نرفتند از کوفه بیرون
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/7/22 | نظر

برگرد آقا کوفه جای آمدن نیست
مخروبه های شهر جای یاسمن نیست

اینجا زمانی عطر و بویی از علی داشت
جان خودم یک ذره بوی بوالحسن نیست

این ها تماما نامه هاشان کذب محض است
دیدم که اینجا یک نفر هم پشت من نیست
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/7/22 | نظر

می گریزد از کوفه هرکسی که پا دارد
دست اگر دهد بالی، این محیط جا دارد

شهر را فرو بگذار با تمام دیبایش
رو به بادیه کانجا فرش بوریا دارد

آب کوفه را خوردم شور بود چون چشمش
هر عزیز در کوفه چشم زخم ها دارد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر

بالا گرفت بر من دلخون چو کارها
صیّاد من شدند تمام شکارها

بی مایگان به دایه انیسند تا به تیغ
زنگار بسته آینه ی کارزارها

بی مُهر و موم نامه به هم قرض می دهند
نان قرض می دهند به هم خانه دارها
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر

چشمم برای آمدنت اشک پرور است
از چشمهای منتظرم کوچه ها تر است

پیک توام که در قفس تنگ آمده است
نامه بری که زخمی و بی بال و بی پر است

پرواز را ز خاطر من برده این دیار
این سرنوشت بی کسی این کبوتر است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر

در سلام نماز مغرب بود
مسجد از ازدحام خالی شد
واژه های کلام مردم شهر
از علیک السلام، خالی شد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<