ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شهادت مسلم ابن عقیل (ع) - محمد بیابانی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :117
بازدید دیروز :162
کل بازدید ها :6117509

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

دلم شور می زد که از دور دیدم
دو پیغام سرخ از بیابان رسیدند

سوارانی از کوفه و غصه هایش
که پیغمبر روض? یک شهیدند
 
رسیدند و از ماجرای تو گفتند
از این که نرفتند از کوفه بیرون

مگر این که دیدند درواز? شهر
شده میزبان سری غرق در خون
 
شنیدم که گفتند باز اهل کوفه
نمک خورده اند و نمکدان شکستند

به جز کاس? کهنه عهد و پیمان
تو را سر شکستند و دندان شکستند

شنیدم که تا پای جان ایستادی
ولیکن به تو عرصه را تنگ کردند

تو را دوره کردند و مهمانشان را
پذیرایی آتش و سنگ کردند

شنیدم که از روی دارالعماره
تو را پرت کرده؛ پرت را کشیدند

تن بی سرت را به یک اسب بستند
و در کوچه ها پیکرت را کشیدند

شنیدم که لب تشنه جان دادی آخر
تو را آب دادند و آبی نخوردی

اگرچه لبت پاره از سنگ ها شد
ولی خیزران شرابی نخوردی

سرت زینت سر در شهر گردید
ولی سهم نی ها و طشت طلا نه...

تنت قسمت میخ قصاب ها شد
ولی پایمال سم اسب ها نه...
***محمد بیابانی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/7/22 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<