ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

روضه - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :70
بازدید دیروز :65
کل بازدید ها :6141805

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو
و من قربانی چشم تو می گشتم، فدایِ تو

به مژگان می زدم جارو کف کفش تو را امّا
به جنت هم نمی دادم، کفی از خاک پای تو
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/1/16 | نظر

ای شفایت آرزوی مرتضی
اشک تو آب وضوی مرتضی

داغت ای بانوی خانه سوخته
آتشی در جان من افروخته
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/1/16 | نظر

نیمه شبها دردها انگار درد آورتر است
حال و روز زخمی تب دار درد آورتر است

لا به لای گریه های بچه های داغ دار
ناله های مادر بیمار درد آورتر است
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/1/15 | نظر

بی تو این شب، شبِ غم بار مرا می بیند
درد این درد چه بسیار مرا می بیند

جز تو یک شهر دلِ آزار مرا می بیند
چشمت انگار که این بار مرا می بیند

ولی انگار نه انگار مرا می بیند
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/1/14 | نظر

باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان
مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان

زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند
کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در چهارشنبه 92/1/14 | نظر

کوثری این سو و آن سو هل أتی افتاده بود
جان احمد، آرزوی مرتضی افتاده بود

نور می زد از پس ابر سیاه چادرش
گوئیا خورشید عالم از سماء افتاده بود
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/1/13 | نظر

مبارک است! خوشا! سیزده بدر شده ایم
بدون مهدی زهرا ز ره بدر شده ایم

رخ دوازدهم ندیده بدون حضرت ماه
به ضرب و زور و مجازا بهار تر شده ایم

امام عشق سیه پوش و سینه اش پر خون
و ما به شوق شباهت به رنگ زر شده ایم

و مادری کنار دری نشسته در سجده
خدا ببخش که اینگونه خیره سر شده ایم

دوباره حال غزل منقلب شده بی دوست
دوباره اشک پیاپی که بی سحر شده ایم

تمام عمر در حسرت، چه حسرتی؟ پرواز
به دست خویش چه بی بال و پر شده ایم

خدا به داد دل ما رسد از آن روزی
که نشنویم بانگ رسایش که کر شده ایم

و کاش حضرت باران "کمی" به خود آییم
و باز ببینیم که "بیشتر" شده ایم
***علی لواسانی***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/1/12 | نظر

در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت

گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/1/11 | نظر

من آمدم برا ی یاری علی
فقط برای ماندگاری علی

بساز با همه نداری علی
منم کنیز خانه داری علی

علی شناسی  است راه فاطمه
علی سـت بهترین گناه فاطمه

ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/1/11 | نظر

زینب تورا به جان من آرام گریه کن
مثل برادرت حسن آرام گریه کن

میدانم آب میشوی از داغ مادرت
مانند شمع انجمن آرام گریه کن
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/1/10 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<