ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار ولادت حضرت معصومه - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :31
بازدید دیروز :130
کل بازدید ها :6137490

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ما را برای گدایش شدن آفریده اند،
غُمری آب و هوایش شدن آفریده اند.

او را برای طواف و برای عروج،
مارا برایِ برایش شدن آفریده اند.

این خانوم با کرم، محترم را برای
وقف امام رضایش شدن آفریده اند،

اصلا تمامی ایران زمین را برای
ملک خصوصی پایش شدن آفریده اند،

هرچند نانی نداریم، گندم که داریم،
گیرم مدینه نرفتیم ما قم که داریم،

زهرا حضورش نیازی به مردم ندارد،
اصلا ظهورش مدینه یا قم ندارد،

بالی که این آسمان را ندارد، چه دارد؟
آن کس که این آستان را ندارد چه دارد؟

عصمت تباری که همسایه اش را ندیده،
همسایه اش نیز هم سایه اش را ندیده،

بانوی والا مقامی که مافوق نور است،
خورشید هفت آسمانی که مافوق نور است،

پروازها با قنوتش به بالا رسیدند،
اعجازها با نگاهش به عیسی رسیدند،

غیر از خدایا خدایا صدایی ندارد،
روی زمین غیر محراب جایی ندارد،

سجاده اش با مناجات کردن گره خورد،
هر صبح با نور خیرات کردن گره خورد،

امروز بارانی ترین عنایت به دستش،
فردا فراوان ترین ِ شفاعت به دستش،

از یک طرف دختر ِ مردِ مشکل گشاهاست،
از یک طرف خواهر ِ آبروی گداهاست.

او حلقهء اتصال رضا با جواد است،
باب الحوائج ترینی که بابِ مراد است،

وقتی که میخواست از خانه اش دربیاید،
یعنی به سمتِ حریم پیمبر بیاید،

دور و برش از برادر برادر قرُق بود،
راه از پسر های موسی ابن جعفرقرُق بود،

دست پسرهای موسی ابن جعفر نقابش،
پای پسرهای موسی ابن جعفر رکابش،

تا چادرش خاکی از ردپایی نگیرد،
تا معجر با حجابش به جایی نگیرد،

او آمد و مایهء افتخار همه شد،
دسته گل مریمی بهار همه شد،

گیرم نبودیم اما سلامش که کردیم.
گیرم ندیدیم، ما احترامش که کردیم.

ما سربلندیم از اینکه گلابش نکردیم،
با ازدحام سر کوچه آبش کردیم.

او آمد و طرز خواهر شدن را نوشت و
قربانِ قبل از برادر شدن را نوشت و،

چه خوب شد که مسیرش به مقتل نیوفتاد،
چه خوبتر که بارها از روی تل نیوفتاد.

گودالی از کشمکشهای لشکر ندید و
بالای سر نیزه ها سر ندید و....
×××علی اکبر لطیفیان×××


نویسنده سائل در یکشنبه 90/7/3 | نظر

دلم ، شاید یکی از کفتراتون
حسابی خو گرفته با هواتون

شبا وقتی که می بندن درارو
دلم می مونه تو صحن و سراتون

یه عمره عاشقونه هر شب و روز
توی شادی و غم کردم صداتون

صُبا گفتم : سلام ، خورشید بانو
!
شبا گفتم : سلام ، مهتاب خاتون
!

ببخش از اینکه گفتم عاشقونه
نه خانم ، ما کجا و عاشقاتون ؟

سر راه حرم گاهی اگر چه
دوتا شاخه غزل چیدم براتون
...

همه ش تقصیر خوبیتونه خانم
که کرده ما بَدارم مبتلاتون

همیشه درد دل کردیم و رفتیم
نشد با ما بگید از ماجراتون

اگر چه ؛ تو دلا می پیچه گاهی
مناجات رضا جانم رضا تون

وَ یا بین صدای ندبه خونا
صدای ناله ی آقا بیاتون

یه عمره سائلم اما یه بارم
شما چیزی بخواین از این گداتون

مگه تا کی قراره زنده باشم
بیام تا کی بگم جونم فداتون ؟

چی می شه زیر پاهاتون بشم خاک
منی که عمریه پایین پاتون
...

***حسن بیاتانی***


نویسنده سائل در جمعه 89/12/20 | نظر

 آنان که عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند 
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار سبکبال می پرند
پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای است
گاهی ملائکند و گاهی کبوترند
دل را به دست هرکس و ناکس نمی دهند
دل داده قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند
ما عاشقیم شیعه زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم

ری زاده ایم و مزرعه سبز گندمیم
هر صبح با حسین شما در تکلمیم
ما شیعه ولایت مولا - نسب نسب
سلمان پابرهنه ای از نسل چندمیم
گاهی میان خنده خورشید گریه ایم
گاهی میان گریه زهرا تبسمیم
همسایه حریم تو همسایه خداست
پس صد هزار شکر که همسایه قمیم
آنقدر عاشقان و بزرگان و عالمان
دلداده تواند که ما بین آن گمیم
ای دست گیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات

بالاتر از پریدن پرهاست بام تو
ما ها نمی رسیم به شان مقام تو
خم می شود تمامی دنیا برابرت
ای احترام آل عبا احترام تو
باید هزار بار نشست و بلند شد
وقتی که می رسند بزرگان به نام تو
این شان توست حرمت توست احترام توست
گوید اگر "فداک ابوک" امام تو
آباد گشت قلب زمین زیر پای تو
آباد گشت مسجد دین با کلام تو
یعنی تمام هستی دین مال فاطمه است
یعنی تمام ملک زمین مال فاطمه است

تو آمدی که رحمت دنیای ما شوی
منجی تا قیامت کبرای ما شوی
ما مرده ایم و تو نفست مرده زنده کن
پس واجب است این که مسیحای ما شوی
تو خانمی و جلوه بالای هر سری 
صلا عجیب نیست که آقای ما شوی
تو آمدی که با برکات نسیمی ات
روزی یا امام رضاهای ما شوی
اصلا قرار بود در ایران زمین ما
چون فاطمه بیایی و زهرای ما شوی
مهمان چند روزه ایران خوش آمدی
همشیره امام خراسان خوش آمدی
شهر تو آشیانه ی امن امام هاست
گلدسته ات مطاف شب و روز انبیاست
بانو قسم به پنجره های ضریح تو
این آستانه ای است که باب الرضای ماست
 روی در حریم تو زیبا نوشته اند
" اینجا حریم دختر پیغمبر خداست
 اینجا به احترام قدم نه - که از شرف
گیسوی حور و بال ملک فرش زیر پاست
اینجا مس تو را به نگاهی طلا کنند
تا اسم اعظم است چه حاجت به کیمیاست"
اینجا مدینه دگر آل فاطمه است
اینجا دل شکسته به دنبال فاطمه است
***علی اکبر لطیفیان***


نویسنده سائل در شنبه 89/7/24 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<