افسوس که ایام شریف رمضان رفت
سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارک
از دست به یکباره چو اوراق خزان رفت
ماه رمضان حافظ این گله بد از گرگ
فریاد که زود از سر این گله شبان رفت
شد زیر و زبر چون صف مژگان صف طاعت
شیرازه جمعیت بیداردلان رفت
بی قدری ما چون نشود فاش به عالم
ماهی که شب قدر در او بود نهان رفت
تا آتش ِجوع رمضان چهره بر افروخت
از نامه اعمال سیاهی چو دخان رفت
با قامت چون تیر در این معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت
برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد سبک آمد و چون کوه گران رفت
چو اشک غیوران ز سراپرده مژگان
دیرآمد و زود از نظرآن جان ِجهان رفت
از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت
***صائب تبریزی***
*عیدتان مبارک*