دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن
هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای زعنایت رها مکن
ادامه مطلب...
مولای ما حسین غمش فرق می کند
بزم عزای محترمش فرق می کند
بار سفر ببند از اینجا به نینوا
این نی نوای زیر و بمش فرق می کند
ادامه مطلب...
از حـال چـه مـی جـوئـی و از قـال چه پرسی
مـسـتـیـم و خـرابیم و ندانیم چه حال است
***شاه نعمت الله ولی***
لـبِ چـون غـنـچـه ی گـل، باز کن و فاش بگو
سـرّ آن نـقطه که کار من و دل مشکل کرد
***امام خمینی(ره)***
کردم استغفار و عهد خود شکستم بارها
بایدم زین گونه استغفار، استغفارها
همّتی ای دل که بندم دیده از دیدارِ غیر
تا بود با یار در هر لحظه ام دیدارها
ادامه مطلب...
یا دم هوی کسی یا دم تیغ دو سری
بر دل خسته دلان میکند آخر اثری
سالها حلقه زدم بر در میخانه ی تو
که مگر بوسه زنم دست تو را پشت دری
ادامه مطلب...
باخت تا شطرنج آن مه با رقیب از التفات
در میان آن دو رخ از رشک ما گشتیم مات
***سلیم***
اگر مراد نصیحت کنان ما این است
که ترک دوست بگویم تصوریست محال
***سعدی شیرازی***
بشکن دلم که رایحه ی درد بشنوی
کس از برون شیشه نبوید گلاب را
***نوعی خبوشانی***
رضای یار را از دست دادیم
غم دلدار را از دست دادیم
پس اندازی به جز غفلت نداریم
حضور یار را از دست دادیم
ادامه مطلب...