ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

حبیب - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :70
بازدید دیروز :162
کل بازدید ها :6143224

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

عید قربان است ای یاران گل افشانی کنید
در منای دل وقوف از حج روحانی کنید

تا نیفتاده است جان در پنجة گرگ هوا
گوسفند نفس را گیرید و قربانی کنید

سنگ ها از مشعر وصل الهی کرده جمع
جنگ با شیطان و ترک فعل شیطانی کنید
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر

تشنه ام تشنه ولی آب گوارایم نیست
بین این قوم کسی تشنه ی آقایم نیست

هیچ کس نیست که سرگرم تماشایم نیست
نفسم مانده و جانی به سر و پایم نیست

من که شرمنده ام ای تشنه به اندازه ی شهر
چشم بر راه توام بر سرِ دروازه یِ شهر

ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/7/21 | نظر

نگاه کودکی ات دیده بود قافله را
تمام دلهره ها را، تمام فاصله را

هزار بار بمیرم برات، می خواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را

تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/7/20 | نظر

 ابرو بزن ای ماه که شهرست دوباره
محو شب چشم تو و تقسیم ستاره

پلکی بزن آهسته که آشفته بیایند
با پیرهن چاک و غزل خوان به نظاره

چشم تو شکافنده ی ذرّات علوم ست
در درک اشارات تو ماندست"زراره"
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/7/20 | نظر

خـــاطراتش قشــنگ و زیبا بود
عطر سیب و اقاقیا می داد

روزهای خوشش دگرگون شد
گـــذرش تــا بـه کـــربلا افتــاد

داغ هفــتــاد و دو شقایق را
بر سرشانه های خود حس کرد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/7/20 | نظر

از سوز تشنگی جگرم ناله می کند
نذر حسین، روضه ی ده ساله می کند

یاد لبان خشک و عطش خورده ی حسین
بین دو نهر آب مرا واله می کند

آری منای من شده یک عمر خون دل
این غم مرا شبیه به آلاله می کند
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/7/19 | نظر

عاقبت آه کشیدم نفس آخر را
نفس سوخته از خاطره ای پرپر را

روضه خوانی مرا گرم نمودی امشب
روضه ی آنهمه گل، آنهمه نیلوفر را

آخرین حلقه ی شبهای محرّم هستم
شکر ای زهر ندیدم سحـری دیگر را
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/7/19 | نظر

تو که بر چشم خلق جا داری
نوری و جلوه ی خدا داری

نور چشمان حضرت سجاد
ریشه در باغ هل اتی داری

ثمر نخل احمدی که نسب
ز حسین و ز مجتبی داری
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/7/19 | نظر

حاضرم پایِ سر ِ تو سر ِ خود را بدهم
جایِ پیراهن ِ تو معجر ِ خود را بدهم

سر ِ بابایِ من و خِشت محال است عمه
عمه بگذار که اول پر ِ خود را بدهم...

...پهن کن تا که سر ِ خار نگیرد به لبش
کم اگر بود پر ِ دیگر خود را بدهم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/7/18 | نظر

مانده داغی عظیم بر جگرت
عکس راسی به نیزه،در نظرت

هر شب جمعه خون دل خوردی
پای ذکر مصیبت پدرت
 
پای روضه به جای قطره ی اشک
خون و خونابه ریخت از بصرت
  ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/7/18 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<