ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

حبیب - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :420
بازدید دیروز :203
کل بازدید ها :6142587

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ماه در خون شناورم، قاسم
یادگار برادرم، قاسم

کم بزن دست و پا در آغوشم
جان مده در برابرم، قاسم

العطش گفتنت کبابم کرد
سوخت از پای تا سرم، قاسم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/8/18 | نظر

حت آن تحت الهنک محشر کند ابروی تو
یک حرم دل، دلربا سرگشت? گیسوی تو

تا صدای ناله آمد،که عمو مُردم بیا!
همچنان باز شکاری تاختم رو سوی تو

از سَر زین گو چگونه بر زمین افتاده ای
جای نیزه از دو سو پیداست بر پهلوی تو
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/8/18 | نظر

همان وقتی که عمو بر تنت ردایت کرد
همینکه بال گشودی پسر صدایت کرد

گره به بند نقابت زد و میان حرم
پس از دو بوسه به پیشانیت دعایت کرد

کنار عمه نشست و برای نجمه گریست
و خیمه گاه تو را حجله عزایت کرد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/8/18 | نظر

بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم، عوضِ وا عطشا افتاده

چاره ای کن که نمانند به رویِ دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده

گیسویِ مادرِ تو باز شده در خیمه
تا که گیسویِ تو در دستِ بلا افتاده
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/8/18 | نظر

آیینه‌ ی مرد جمل آمد به میدان
یک شیر دل مانند یل آمد به میدان

با سیزده جام عسل آمد به میدان
ای لشگر کوفه اجل آمد به میدان

باید که قبر خویش را آماده سازید
در دل جگر دارید اگر بر او بتازید

ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در شنبه 92/8/18 | نظر

خواستم دل را بساط غم کنم
تا ز داغی عزایت کم کنم

بر کویرخشک لبهایت چو ابر
بارشی میخواستم نم نم کنم

دست از عمه کشیدم آمدم
تا که از آه تو قدری کم کنم
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر

چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا  وصف رخ یار کجا

قص? عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا

سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر

دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید
زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید

گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد
گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید

می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود
و طنین رجزش تا وطنش می پیچید
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر

کِل کشیدند که حس کرد عمو افتاده
نگران شد نکند چنگِ عدو افتاده

پر گرفت از حرم و عمه به گَردش نرسید
دید از اسب به گودال به رو افتاده

سنگ و تیر از همه سو خورده، سنان از پهلو
لشکری زخم به جان و تنِ او افتاده
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر

ای علی و فاطمه را نور عین
چشم الهی نگهم کن حسین

حـرّ گـرفتار ز راه آمـده
در پی یـک نیم نگاه آمده

نار بُدم نور صدا زد مـرا
چشم تو از دور صدا زد مرا
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/8/16 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<