ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم
عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم
خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم
نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم
نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند
خاکبوسان دَر ِ بیت کریمان هستیم
ادامه مطلب...
قدمت روی چشم بی بی جان
چه صفایی به خاک ما دادی
به گدایان وادی سلمان
با حضور خودت بها دادی
**
چند روز است در تکاپویم
تا که از جانب ات خبر برسد
ادامه مطلب...
اومدی پاییزمون بهار بشه
دلای ما همه نو نوار بشه
اومدی تا با تو و برادرت
سفره ی موسوی برقرار بشه
**
توو صفات تو خدا رو میبینم
عمه ی کرب و بلا رو میبینم
ادامه مطلب...
باز هم میشوم کبوترتان
دور این گنبد منوّرتان
من نمکگیر سفرهات شدهام
دست خالی نرفتم از درتان
مادر من کنیزتان بوده
پدرم نیز بوده نوکرتان
ادامه مطلب...
باده ازجام گهربار که باشدزیباست
می زدستان علمدارکه باشدزیباست
همه ی عمر هوادار غلامت بودی
بهر ما یار هوادارا که باشدزیباست
پر پرواز گشودیم ز حریمت به خدا
مقصد دل حرم یار که باشدزیباست
ادامه مطلب...
دست مرا گرفت و به دست قلم گذاشت
حسی که باز پای مرا در حرم گذاشت
حسی که اشکوار به چشمم قدم گذاشت
تا ((اشفعی لنا))به لبم دم به دم گذاشت
پس از کنار حجره ی پروین که رد شدم...
بی اختیار شعر سرودن بلد شدم
ادامه مطلب...
دل من باز گرفته به حرم می آید
درد دلهاست که از چشم ترم می آید
باز هم پیش ضریح تو نشستم با اشک
لطف تو باز فقط در نظرم می آید
در همه زندگی از بی تو شدن می ترسم
که اگر دست نگیری به سرم می آید
ادامه مطلب...
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد
به یاد مشهد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
ادامه مطلب...
چشم دلم به سمت حرم باز می شود
با یک سلام، صبح من آغاز می شود
پر می کشد دلم به هوای طواف تو
وقتی که لحظه لحظه ی پرواز می شود
قفل دلم شکسته کنار در حرم
از مرقدت دری به جنان باز می شود
ادامه مطلب...
تا به معراج تقرب برسانند مرا
عقب قافله باید بکشانند مرا
وقف سرگرمی طفلان سر کوچه شدم
حرجی نیست که دیوانه بخوانند مرا
جای تسبیح می تازه زمین میریزد
سر سجاده اگر که بتکانند مرا
ادامه مطلب...