ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار حضرت معصومه (س) - سید پوریا هاشمی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :176
بازدید دیروز :166
کل بازدید ها :6111155

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

قدمت روی چشم بی بی جان
چه صفایی به خاک ما دادی

به گدایان وادی سلمان
با حضور خودت بها دادی
**
چند روز است در تکاپویم
تا که از جانب ات خبر برسد

لحظه ها را شمرده ایم همه
تا زمان وصال سر برسد
**
سر ما خاک راه ناقه ی تو
میشود میهمان ما بشوی

یک شبی را ز لطف ، مهمانِ
سفره ی آب و نان ما بشوی
**
گرچه ما بی بضاعتیم ولی
سینه چاکان حیدریم همه

از گدایان و از کنیزانیم
مست موسی بن جعفریم همه
**
هرکسی مشک با خود آورده
تا که سیراب آبتان بکند

آری لال گردد اگر کسی اینجا
غیر بی بی خطابتان بکند
**
گرچه دور تو ازدحام شده
چه جوان و چه پیر آمده اند

چشم ها لحظه ای نخورد به تو
مردها سر به زیر آمده اند
**
خبری نیست از دف و از ساز
حال این شهر حال جنگ که نیست

پشت بامی اگر شلوغ شده
خبری از هجوم سنگ که نیست
**
بهترین جای شهر منزل توست
دور تا دور خانه سادات اند

نه به ویرانه میبرند تو را
و نه همسایه هات الوات اند
**
تو به شهر غریبه آمدی و
گل نثار تو شد ولی زینب...

غیرت مردهای این وادی
پاسدار تو شد ولی زینب...
**
صورتش را به دست میپوشاند
تا از این داغ با خبر نشوند

این حرامی که آمده اند اینجا
خیره هستند ، خیره تر نشوند
***سید پوریا هاشمی***


نویسنده حبیب در جمعه 93/11/10 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<