آشفتگی گیسوی ما شانه کم داشت
لبهای خشک ما فقط پیمانه کم داشت
وسع خریدار تو بسیار است امّا
یوسف به ما دادند ولی بیعانه کم داشت
من اختیاراً این همه حالم خراب است
گنجی که پیشم داشتی ویرانه کم داشت
ادامه مطلب...
منی که هر غزلم بی تو بود ، ویران شد
شمار شعر فراقم ، حدود دیوان شد
بساط دفتر و خودکار و گریه ام برپاست
دوباره شاعریِ من اسیر طوفان شد
گذشت فصل خزان و نیامده باران
دوباره قصّه همان سردی زمستان شد
ادامه مطلب...
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
امید آخر دنیا خودت درستش کن
نمانده پشت سر من پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
ببین چگونه به هم خورده کار من ماندم
به حق حضرت زهرا خودت درستش کن
ادامه مطلب...
گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست
روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست..
روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد
درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست
باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد
ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست
ادامه مطلب...
به طاها به یاسین به معراجِ احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآنِ جاری
ادامه مطلب...
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا
قص? عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
ادامه مطلب...
سوختیم از هق هقت از گریه هایت سوختیم
دور از دیدار امّا در هوایت سوختیم
باز با چشمانِ خود گشتیم دنبالِ شما
باز گم کردیم عطرِ ردِّ پایت سوختیم
ابنِ طاووس از مناجاتِ تو در سرداب گفت
رو زدن هایت شنیدیم از دعایت سوختیم
ادامه مطلب...
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم که بر دردم دوا دارد می آید
دیدم که با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید
تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
ادامه مطلب...
بوی ظهور می رسد از کوچه های ما
نزدیک تر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سه شنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه ، آقا بیای ما
ادامه مطلب...
ای کشتی نجات زمان کشتیم شکست
افتاده ام به ورطه گرداب خود پرست
در زیر تازیانه رگبار و صاعقه
پشتم خمید و رشته امید من گسست
دستم بگیر و ساحل امنی ببر مرا
می ترسم از تلاطم این موج های مست
ادامه مطلب...