ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

کریمی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :729
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139485

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

بلبل ز آشیانه ی خود دست می کشید
گل بر سر جوانه ی خود دست می کشید

چون ابر کز تمام خودش دست شسته بود
از اشک دانه دانه ی خود دست می کشید
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/1/23 | نظر

همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها
زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها

چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در جمعه 92/1/23 | نظر

بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام

 زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی
 داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/1/22 | نظر

با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست
یاراییِ درگیر توفان ها شدن نیست

در خورد تو، ای هم تو موج و هم تو ساحل!
جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/1/20 | نظر

جاری شده این اشک به تکرار غم تو
عمری ست دل ماست گرفتار غم تو

از فاطمیه مانده به جا هرچه که داریم
یعنی همه هستیم بدهکار غم تو
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/1/20 | نظر

وقتی سرت را روی بالش می گذاری
آنقدر میترسم مبادا بر نداری

تو آفتاب روشنی در خانه ی ما
تو آفتاب روشنی هر چند تاری
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/1/20 | نظر

ای تمام حاصلم گشتی درو
یاس آغشته به خون من مرو

بهترین رزمنده ی راه علی
در خسوف خونی ای ماه علی
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در سه شنبه 92/1/20 | نظر

باران بگیرد/ تا برگ های نیمه جانت جان بگیرد

باد بهاری / از خاک پای تو گل و ریحان بگیرد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در دوشنبه 92/1/19 | نظر

چه کرد و آه چه بد کرد دست من با من
تو را سـپـرد بـه آغـوش خاک امـا من...

...هـنوز هم که هنوز است توی این فکرم
تویی که در دل این خاک خفته ای یا من؟
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/1/18 | نظر

 رفتی و خاطره ها پنجره را وا کردند
هی نشستند و فقط گریه تماشا کردند

صورت مرد در این هیمنه دیدن دارد
گونه وقتی بشود آینه دیدن دارد
ادامه مطلب...

نویسنده حبیب در یکشنبه 92/1/18 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<