بعد یک سال بهار آمده می بینی که
باز تکرار به بار آمده می بینی که
سبزی سجده ما را به لبی سرخ فروخت
عقل با عشق کنار آمده می بینی که
آنکه عمری به کمین بود به دام افتاده
چشم آهو به شکار آمده می بینی که
حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد
گل سرخی به مزار آمده می بینی که
غنچه ای مژده پژمردن خود را آورد
بعد یک سال بهار آمده می بینی که
***فاضل نظری***
یادت نرود چه نوبهاری داریم
محبوب تر از بهار ، یاری داریم
هنگام ورود خود به ما گفت بهار
با «سیصد و سیزده» قراری داریم
***سعید حدادیان***