دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ، شعرت، سورة یاسین نخواهد شد
فریبت میدهند این فصلها، تقویمها گلها
از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد!
مگر در جستجوی ربّنای تازهای باشیم
وگرنه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد
مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد
به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعلهور در باد،
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد!
***علیرضا قزوه***
غزل تر از غزل، گل تر ز گل، زیباتر از زیبا
تو از الله اکبر آمدی از " اشهد ان لا..."
شهادت می دهم معراج یعنی چشم های تو
شهادت می دهم چشم تو یعنی سوره ی اسرا
غریبه نیستی، این روزها بسیار دل تنگم
برای این دل تنها ترم دستی ببر بالا
دلم سرد است و شب هایم همه سرد است، یا خورشید!
بقیعستان اشکم بسته شد یا " قبة الخضرا "
تو می گویی زمان دیدن هم ، باز هم فردا
و من می گویم امشب، زودتر، حالا ... همین حالا
***علیرضا قزوه***