ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار روز بقیع - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :1026
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139782

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را
درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را

بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد
شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد

درون قلب جهان ، انقلاب گشته بیا
نفس ، بدون تو همچون عذاب گشته بیا

نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا

این گلستان نبیّ بار دگر ویران شده
چشمهای منتقم ، بار دگر گریان شده

بعد تخریب بقیع و این ستم در آن دیار
گشت روشن ، از چه قبر فاطمه پنهان شده
***محمد حسین بهجتى «شفق»***


نویسنده سائل در دوشنبه 90/6/14 | نظر

دیشب برای دفتر من همّ و غم شدی
بی حرف پیشِ مطلعِ حرفِ قلم شدی

باور نکرد نیست سرانجام در زمین
مهمانِ رسمی شب شعر خودم شدی

تو از زمان آدم و حوا، وَ قبل از آن
بر روی دست های مشیّت علم شدی

بی مرحمت که روز شما شب نمی شود
اصلاً تو  آفریده برای کرم شدی

هشتاد سال  و خرده ای انگار می شود
از جمع  اهل بیتِ حرم دار کم شدی

با اتفاق هشتم شؤال آن زمان
تنها گریزِ روضه? من در حرم شدی

ماندم چرا زمین و زمان زیر و رو نشد
آن موقعی که  وارد بازی سم  شدی

آن بار هفتمی که لبت رنگ سبز شد
آن بار  هفتمی چه قَدَر پر  ورم  شدی

وقتی که شعله چادر مادر گرفته بود
زخمیِ دست هیزم و چوبِ ستم شدی

حالا بماند این که  چه شد بین کوچه ها
حالا بماند این که برای چه خم شدی

«عارف» نگو  دگر، نکند فکر می کنی!
مثل مؤید و شفق  و محتشم شدی
***علی زمانیان***


نویسنده سائل در دوشنبه 90/6/14 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<