اگر عبورِ تو یک شب نصیبِ ما گردد
نصیبِ چشمِ ترم خاکِ کربلا گردد
حسین گفتنِ تو می کند حسینیه ام
حسین گو که حرم در دلم بنا گردد
حسین گو که مرا اوّلِ دهه بِکُشی
بگو که حقِ عزایت کمی ادا گردد
تو می رسی که سلامی کنی به گریه کُنش
اگر برای شما روضه ای به پا گردد
کمی ز شانه ی خود این غُبار را بتکان
که تربتِ حرمش خرجِ این عزا گردد
قرار بود مرا عاقبت به خیر کنند
نوشت مادرتان سهمِ ما گدا گردد
غرض ز مجلستان درکی از بصیرت هاست
مباد آن که به یک ناله اکتفا گردد
ز ما گذشت عزیزم ولی خدا نکند
فراق هم به فراقِ تو مبتلا گردد
جراحتی به جگر داری و از آن ترسم
به یادِ عمّه تان زخمِ بسته وا گردد
***حسن لطفی***