بر مَقدمت تغزل شیوا ترانه ریخت
شوریده وار صد غزل عاشقانه ریخت
دست نسیم بر سر راه عبورتان
بارانی از شکوفه ی سیب و جوانه ریخت
شب گیسوان تیره و آشفته حال را
با شانه ی طلوع سحر؛ روی شانه ریخت
آیینه از نگاه اهورایی شما
صد تکه شد، به پای شما خاضعانه ریخت
تندیس حُسن یوسف مصری شکسته شد
با آذرخش خنده تان صادقانه ریخت
میلادتان به قافیه احساس می دهد
ابیات شعر عطر گل یاس می دهد
یوسف ترین خَلقی و احمد شمایلی
زهرا صفات هستی و حیدر خصائلی
چشمان تان دلیل توالی جزر و مد
مهتاب پر فروغ تمام سواحلی
از خانواده ی کرمی ای بزرگوار
بانی خیر سفره ی فضل محافلی
آوازه ات رسیده به دروازهای چین
گنجینه ی سترگ و عظیم فضائلی
شاگرد درس رزم علمدار کربلا
جنگاور بدون رقیب قبائلی
ای دومین قمرْ رخ ایل ابوتراب
تصویری از شجاعت عباس بین قاب
ارباب زاده هستی و مهتاب زاده ای
در بارگاه سلطنتی شاه زاده ای
سرو بلند باغ امید عشیره ای
بر قله ی غرور حسین ایستاده ای
ای تک سوارِ صاعقه پوشِ مسیرِ عشق
در انتهای دورترین جای جاده ای
آیینه ی تجلی اوصاف حیدری
تو صخره ی شهامت و کوهِ اراده ای
دوم رکاب محمل مستور زینبی
تو پرده دار حرمت این خانواده ای
سایه به سایه هم قدم عصمت خدا
دیوار غیرت حرم عصمت خدا
***وحید قاسمی***