ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار میلاد امام حسین (ع) - علیرضا لک - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :604
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139360

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد
بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد

با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد
پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد

آدم تو شده ام با تو سر افراز شدم
یعنی از موهبت داغ تو آغاز شدم


چه کسی گفت پریشان نشدن خوب تر است
مدیون لب جانان نشدن خوب تر است

دم به دم گریه ی باران نشدن خوب تر است
ظرف یک ثانیه توفان نشدن خوب تر است

هر کسی گفته غم نام ترا نشنیده
حرفی از سلسله احکام ترا نشنیده


قبل از اینکه برسی اشک همه در آمد
یعنی از معجزه ات کوثر دیگر آمد

بر سر بال و پر سوخته ها پر آمد
شاه از در نرسید این همه نوکر آمد

دست بر سینه به فرمان نگاهت دارند
سر روی آینه ی تربت راهت دارند


ما که هستیم ،تو را قلب خدا میخواهد
خوب ها هیچ که هر بی سر و پا میخواهد

اشک حاجت که بهانه است تو را میخواهد
پشت در هم بروی باز گدا میخواهد

چشم پر شرم کرم خانه خرابش بکند
وای یکبار شده یار خطابش بکند


ای مناجات پر از عاطفه های عرفه
دست بالا ببر ای مرد خدای عرفه

تا که شرمنده شود جای به جای عرفه
از صدای سخن عشق دعای عرفه

خوشتر از صوت دل انگیز ترا نشنیدیم
یادگاری است که در هیچ کجا نشنیدیم


من اگر در حرم روضه نبارم چه کنم
دست من نیست که از فصل بهارم چه کنم

از ازل خدمت تو  شد سر و کارم چه کنم
تا محرم شب و روزم نشمارم چه کنم

همه اجداد من آواره ی آل تو شدند
یک به یک ایل و تبارم همه مال تو شدند


وسط روز دهم زمزمه ی باران بود
جنگ بین همه ی کفر و همه ایمان بود

کار تو منجی انسانیت انسان بود
کار تو کار نبوده ست که کارستان بود

نور حق از افق خاک تو در می آید
فقط از دست تو این معجزه بر می آید


داغ چشمان تو گلهای معطر داده
کربلا سوخت ولی از نفست بر داده

دست هایت به خدا اکبر و اصغر داده
به سر نیزه بی حوصله هم سر داده

سر به داری که شبیه تو شود آخر کیست
هیچ کس پیش تو محبوب تر از زینب نیست


سر به زیرند پس از بی سریت گردن ها
بعد عریانی تو وای به پیراهن ها

خاک بر حال و به فردا به همه بعدا ها
تف بر این زندگی مرده  به این آهن ها

بعد تو هیچ  نداریم علم را بفرست
منتقم صاحب آن تیغ دو دم را بفرست
***علیرضا لک***


نویسنده سائل در پنج شنبه 91/4/1 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<