ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار بعثت حضرت رسول اعظم (ص) - یوسف رحیمی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :731
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139487

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید

جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان می آید

می رسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفس های الهی تو جان می آید

بس که در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است
ریگ هم در کف دستت به زبان می آید

هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست
قبله‌ی عزت و ایمان به جهان می آید

با قدوم تو برای همه‌ی اهل زمین
از سماوات خدا برگ امان می آید

نور توحیدی تو در همه جا پیچیده ست
از فراسوی جهان عطر اذان می آید

عرشِ معراج سماوات شده محرابت
ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالم تابت


خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد

خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد

ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد

قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند
نورت آئینه‌ی آئین مسلمانی شد

به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد

خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد

ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد

«از ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»


جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری
تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داری

دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است
چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری

جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را
در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری

عالم از هیبت تو، شوکت تو سرشار است
اسداللهی چون حضرت حیدر داری

حسنین اند روی دوش تو همچون خورشید
 جلوه‌ی نورٌ علی نور ، مکرر داری

اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند
روشنی بخش جهان، قبله‌ی دنیا هستند


ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست

چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست

با تو بودن که فقط صرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست

بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست

باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست

سالیانی ست دلم شوق زیارت دارد
یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست

کاش می شد سحری طوف مدینه آنگاه
نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله
***یوسف رحیمی***


نویسنده سائل در شنبه 91/3/27 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<