علی کسی است که کوثر از او سبو دارد
جهان نظام خودش را فقط از او دارد
فقط به خاطر حُب و ولایت مولاست
اگر بهشت خداوند رنگ و بو دارد
علی کسی است که عالم گدای قنبر اوست
اگر چه گوشه پیراهنش رفو دارد
برای این که علی پا به سینه اش بنهد
خداست شاهد من کعبه هم وضو دارد
علی کسی است که هر شب کنار سجاده
بدون واسطه با دوست گفتگو دارد
ولادتش هدف کعبه را مشخص کرد
ز خاک پای علی کعبه آبرو دارد
علی که پشت نبردش زره نمی خواهد
اگرچه لشگری از سنگ روبرو دارد
رسید آن که خدا کعبه را به او بخشید
گه ولادت او کعبه مدتی خندید
رسید حیدر و این خاک نور باران شد
به یمن آمدنش عالمی مسلمان شد
همین که در وسط کعبه او تولد یافت
گلِ خدا شد و کعبه به پاش گلدان شد
تمام گرمی بازار حُسن یوسف بود
پس از علی چقدر نرخ یوسف ارزان شد
علی قدم زد و خورشید زیر پای علی
ز خاک سر زده و آفتاب گردان شد
امام کعبه رسید و به یمن آمدنش
سرود روی لب مصطفی علی جان شد
برای آمدنش کعبه پیش دستی کرد
و سینه چاکی او زودتر نمایان شد
اگرچه قنبر او پادشاه قلب من است
ولی گدای علی هر که گشت سلمان شد
لبش که وا شد و ذکر خدا به لب آورد
زمین نه عالم هستی بهشت عرفان شد
علی امام من است و منم غلام علی
علی برای تمامی خلق سلطان شد
به نام شیر خدا لا اله الا الله
پس از رسول مکرم علی ولی الله
ولای شیر خدا آخرش ثمر دارد
چرا که حب علی روی دل اثر دارد
تمام لشکر دشمن به خاک می ریزند
اگر اراده کند ذوالفقار بردارد
تمامی غزوات رسول شاهد بود
میان لشکر اسلام علی جگر دارد
ز ضربه های سر ذوالفقار معلوم است
ید الله است علی واقعاً هنر دارد
علی نیاز به خوُد و زره نخواهد داشت
چرا که از پر و بال ملک سپر دارد
اگر شکست نخورده ز جنگ برگشته
دعای فاطمه اش را به پشت سردارد
شجاعتش به کنار او معلم فضل است
به این دلیل که مثل حسن پسر دارد
ز چشم او همه عرش نور می گیرند
چرا که دامن او حضرت قمر دارد
بگو به مردم عالم بیاورد یک بار
شبیه زینب او کسی اگر دارد
حسین اوست بهشتم تمام زندگیم
من از گدایی مولا در اوج بندگیم
من از قدیم به این خانواده عبد درم
فدای محسن او صد هزار چون پسرم
تمام هستی خود را فروختم دیروز
که نذر آمدنش قد کعبه گل بخرم
دوباره زائر میخانه ی نجف شده ام
فتاد باردگر سوی صحن اوگذرم
بخاطر همه چیز از خدام ممنونم
که یا علیست نمازم دعای هرسحرم
بدون راه نجاتی به برکت مولا
خدا گواست در آماج کوهی ازخطرم
گه ولادت من با طنین یا حیدر
گره زده دل من را به صحن او پدرم
امام حضرت زهرا امیر ملک ولا
فدای این همه لطف و صفات چشم ترم
شبی که بر لب من ذکر حیدری دادند
همین که گفتم علی حکم نوکری دادند
***مهدی نظری***