مجنونتان شدیم که لیلای مان شوید
سربارتان شدیم که صهبای مان شوید
تشبیه می کنیم شما را به کعبه تا...
محرابمان شوید و مصلّای مان شوید
آن کعبه ی «یُزار» اگر چه «وَ لا یَزُور»
آن سعی مروه های مُصفّای مان شوید
دیگر شکاف کعبه عجیب و غریب نیست
وقتی دلیل قلب و تَرَک های مان شوید
ما نیل تشنه ایم و گرفتار قبطیان
با کوثری دوای تلذّای مان شوید
آن دم به روز واقعه چون مسجد الحرام
با آن عصا به ما زده موسای مان شوید
ما را تبار عار یهودا تباه کرد
شمعون با وفای مسیحای مان شوید
تحریر و و نَسخ و ثُلث و چلیپای مان شوید
خطّ شکسته نه که معلّای مان شوید
اوّل ضمیر اشرفِ مفرد نبی، شما...
والا ضمیر ناب مثنّای مان شوید
هو هو زنان باطل صوفی به ما چه کار؟!
تا «إهدنا الصّراطِ» سویدای مان شوید
با ذوالفقار صف شکن خیبر و اُحُد
در جزر و مدِّ هیمنه، هَیجای مان شوید
«قَوِّ» علی به خدمت خود این جوارحم
«وَ اشْدُدْ عَلَی العَزیمه» ی اعضای مان شوید
آسان نمی شود ز شما گفت یا شنید
حتّی اگر جواب معمّای مان شوید
مَجلای منجلیِّ جلال و جمال حق
ذکر تجلّیات مجلّای مان شوید
از مصطفی و فاطمه و شُبَّر و حسین
آیینه ای به منظر و مرآی مان شوید
مسکین و سائلیم و یتیمیم یا علی!
با «یُطعِمُونِ» روزه پذیرای مان شوید
در این شکسته بسته قصیده به اعتذار
تک بیت بی بدیل مُقفّای مان شوید
***مجید لشکری***