از صدای گرفته اش پیداست
دیشبش سخت گریه می کرده
یاد آن روزی افتاده است که
زینبش سخت گریه می کرده
***
یاد حرفهای زینب افتاده
کم کم آب میشود به پای حسین
باز تکرار کرده،میگوید:
"هرچه دارم همه فدای حسین"
***
یاد حرفهای زینب افتاده
"حسین را تشنگی ش آزرده
وقت میدان از عطش می گفت،
از لبان خشک و ترک خورده:
***
خواهرم!تشنگی عجب سخت است
احساس میکنم که سنگینم!
آسمان چرا سیاه شده؟!!
هوا را پر ز دود می بینم! "
***
ام البنین کاش تو هم بودی
آنجا که لحظه هاش پر از غم بود
بین دردهایشان تنها
سایه ی مادری فقط کم بود
***یحیی نژاد سلامتی***