من هستم و خیالم و حال و هوای تو
صبح نخفتن از غم تلخ عزای تو
از دیشبی که خاک تو را ریختم به سر
گریان نشسته ام به سر خاک پای تو
خوابم نمی برد به خدا، گریه کن برام
ای لای لای هر شب من های های تو
یادش بخیر بسترت آن گوشه ی اتاق
حالا میان خانه چه خالیست جای تو
ققنوس پر کشیده ی بی بازگشت من
رفتی و سوخت لانه ام از ماجرای تو
دیروز در مشایعت آخرین نگاه
گفتم به حکم عشق بمیرم برای تو
اما بنفشه زار علی با همه وجود
ماندم به پای بی کسی بچه های تو
***مصطفی متولی***