ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار فاطمیه - شام غریبان - رحمان نوازنی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :58
بازدید دیروز :203
کل بازدید ها :6142225

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

چشم مهتاب گریه می کرد و
نیمه شب آب گریه می کرد و

در طواف شکسته پهلویی
مثل گرداب گریه می کرد و

غسل می کرد هر چقدر آن شب
باز خوناب گریه می کرد و

گریه ها گر چه بی صدا بودند
دل بی تاب گریه می کرد و

 ماه قدش خمیده بود و با
آفتاب گریه می کرد و

مادری پا به پای طفلانش
باز در خواب گریه می کرد و

هر که با چشم تر زمین می خورد
کوه هم با کمر زمین می خورد

داشت سلمان می آمد از خانه
که سر هر گذر زمین می خورد

کودکی نیز پشت یک تابوت
پشت پای پدر زمین می خورد

که به داد دل علی برسد
گاه گاهی که بر زمین می خورد

راه می رفت با عصا اما
بین دیوار و در زمین می خورد
***رحمان نوازنی***


نویسنده سائل در پنج شنبه 91/1/17 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<