ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟! - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :289
بازدید دیروز :563
کل بازدید ها :6141501

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

به التماس نگاه یتیمهای خودت
به دستهای کریمانه ی دعای خودت

بیا دوباره دعاکن ولی برای خودت
برای پهلو و بازو و دست و پای خودت

فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟
برای بی کسی من دعا کنی؛ باشد؟


همینکه دیدمت از صبح بهتری امروز
به سفره نان خودت را می آوری امروز

دوباره دست به پهلو نمی بری امروز
نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز

که گفته پیرشدی یا جوانیت رفته
خدای من نکند مهربانیت رفته


تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟!
تو بین بستر هستی، علی حلال کند؟!

تو بین شعله نشستی، علی حلال کند؟!
تو بین کوچه شکستی، علی حلال کند؟!

تورا به جان حسینت نگو حلالم کن
از این غریب بخر آبرو حلالم کن


کمی مراقب خود باش... فکر جانت باش
به فکر من نه... کمی فکر کودکانت باش

تو باش! با تن زخم و قد کمانت باش
بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش

همان که بست دراین خانه دست حیدر را
مخواه باز ببیند شکست حیدر را


خدانکرده به تابوت مرگ تن دادی؟
که دست بی کسی ام را به دست من دادی

اگر به دخترکت چندتا کفن دادی
بگو برای حسین از چه پیرهن دادی

چراکه بر بدنش پیرهن نمی ماند
نه پیرهن که برایش بدن نمی ماند
***محمد بیابانی***


نویسنده سائل در چهارشنبه 91/1/16 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<