هاله ی نور ز نام تو بپا می گردد
آفتاب این همه بیهوده چرا می گردد؟
وقتی از باغ گل یاس نسیمی آید
بوی تو هر طرف آغوش گشا می گردد
ای گرفتار! به این خانه توسل کن چون
حاجتت از در این خانه روا می گردد
گرهِ اهل زمین بسته به دستان تو و
به نخ چادر خاکی تو وا می گردد
رزق ما ذکر شریفی ست که بر لب داریم
دو جهان در طلب روزی ما می گردد
گر که زهرا نظری بر دل ما اندازد
به یقین مجلس ما کرب و بلا می گردد
***یحیی نژاد سلامتی***