ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

بیمار می شوم که پرستاری ام کنی . . . - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :215
بازدید دیروز :304
کل بازدید ها :6140864

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

بیمار می شوم که پرستاری ام کنی
خود را زمین زدم که هواداری ام کنی

گوشم پر از نصیحت و حرف است ای رفیق
من آمدم که رفع گرفتاری ام کنی

گفتی تو سنگ دل شده ای خب شدم ولی
نزد تو آمدم که قلمکاری ام کنی

اصلا مرا به چوب ادب بستنت چه بود؟
اصلا که گفته بود فلک کاری ام کنی؟

نانی ز من بگیری و نانی دگر دهی
بر تو نیامده که دل آزاری ام کنی

رو دست خوردم از همه حتی ز دست خویش
کی خواستم که کاسب بازاری ام کنی

فریادم از قلیلی آب و طعام نیست
من جار می زنم که شبی جاری ام کنی

با من دوباره قصه شاه و گدا مخوان
حیف است صرف غصه ی تکراری ام کنی

من اختیار خویش به دست تو داده ام
حیف است وقف آتش اجباری ام کنی

فردا بیا و نامه ی ما را به آب ده
زآن پیش تر که مجرم طوماری ام کنی

اوقات خویش ز ناله ام اعلام می شوند
وقتش رسیده ساعت دیواری ام کنی

دعوای ما به قوت خود باقی است و باز
من بر همان سرم که سحر یاری ام کنی
***محمد سهرابی***


نویسنده سائل در پنج شنبه 90/11/6 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<