وقتی به دل داغ برادر ماند و زینب
یک کربلا غم در برابر ماند و زینب
وقتی شهادت حرف آخر را رقم زد
غمنامه ی تن های بی سر ماند و زینب
وقتی خزان بر سُرخی آلاله ها زد
صحرایی از گل های پَرپَر ماند و زینب
وقتی که آتش با قساوت همزبان شد
در خیمه ها طوفان آذَر ماند و زینب
وقتی غزالان حرم هر سو دویدند
موی پریشان، دیده ی تر ماند و زینب
وقتی فضا خالی شد از پرواز یاران
یک آسمان بی کبوتر ماند و زینب
تا کربلا در کربلا مدفون نگردد
در نینوا فریاد آخر ماند و زینب
دیدیم جای ناله جای گریه کردن
قد قامت غوغای دیگر ماند و زینب
دست علی از آستینش شد نمایان
روح شجاعت های حیدر ماند و زینب
هنگامه ای دیگر به پا شد کربلا را
اوج تعهّد حفظ سنگر ماند و زینب
تکمیل نهضت در بیانش جلوه گر شد
وقتی پیام خون رهبر ماند و زینب
***عبدالعلی صادقی***