***محمد سهرابی یکی از شاعران آئینی و مذهبی سال های اخیر است که مقاله ای در باب شعر آئینی و همچنین دیدار اخیر مقام معظم رهبری با شاعران آئینی در هفته نامه پنجره نگاشته است که قدری تامل برانگیز است:
...اما آنچه راجع به دیداری که شاعران هیأتیسرا با مقام معظم رهبری در روز ولادت باسعادت حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشتند، میتوان گفت این است که این دیدار، دیداری بود از سر تعجیل و گویا مصادره کاری فرهنگی، بهنام شخص و یا عدهای خاص. متأسفانه جلسه از چنان سطح پایینی برخوردار بود که دل بسیاری از صاحبان قلم را به درد آورد. جلسه با سیر خطی خود در مدت زمان معلوم، هیچ صعودی را به خود ندید و جز اینکه حاضران به زیارت حضرت آقا نایل شده باشند، هیچ حظی نداشت.
اشعاری که قرائت شد اشعاری سطح پایین، و سست بود. مدیریت جلسه با ضعفهایی توأم بود که زمینه کسالت جمع را بهوجود میآورد. در پایان جلسه حضرت آقا فرمودند که اتفاقات خجستهای در شعر، البته در آیندهای نهچندان دور خواهد افتاد. جماعت شاعر حاضر در جلسه نیز این حرف مبارک را به خود گرفته و گمان برشان داشت که اشعارشان مورد توجه طبع شریف معظمله قرار گرفته؛ در حالیکه در همان جلسه، آقا سخنی به این مضمون فرمودند که پس مضامین شعر کجاست؟ این نکته خیلی باریک است. حضرت آقا حفظهالله بسیار به مضمون تأکید دارند. نگارنده معتقد است که شعر حالمحور، که در مجلس صدای احسنت توخالی حضار را بلند کند، هیچگاه ماندگاری نخواهد داشت! هرچند با مواد نگاهدارنده، تاریخ انقضای مصرف آن را مدتی عقب بیندازند. در اصل این شعر مضمونمحور است که ماندگار است. شعر بیمضون مانند آدم خوشقواره خوشچهره موزونی است که خنگ است و فکری در سرش نیست. وقتی آدم او را از دور میبیند خوشش میآید و به طرف او میرود. بعد که خواست با او حرف بزند میبیند یارو اصلا یا لال است یا عقبمانده. این است که شعر مثلا حافظ اینهمه سال دوام آورده. شعر صائب تا قیام قیامت صائب است و مو لای درز حرفهایش نمیرود. متأسفانه شاعران هیأتی امروز شعر خود را بهسمت نثر روزنامهای میبرند. بسیاری از ایشان گمان میکنند که این یک هنر است. درست است که استفاده از زبان معیار جامعه در شعر خوب است، اما شاعر دستخطی مثل اماننامه از زبان و گویش مبنی بر سخیفنشدن شعر خود ندارد. در این عرصه کسی پیروز است که خود را نبازد. امروز زبان اکثر شاعران هیأتی، به زبانی متحد رسیده است. یعنی اگر شما یک مجموعه شعر شامل صد غزل از صد شاعر جوان جمعآوری کنید و آن را به فردی بدهید که این آقایان را نشناسد، نمیتواند مشخصه سبکی و یا زبانی برای شعرها در نظر بگیرد. واضحتر بگویم که او گمان خواهد کرد که این کار را به یک نفر کنترات دادهاند تا مثلا صد غزل هیأتی پارسی بگوید.
شاعر شعر معصوم باید به مضمون توجه داشته باشد، نه به حال. شعر معصوم باید مضمونمحور باشد نه حالمحور.
به هر ترتیب آنچه از جلسه دیدار دوستان هیأتی با حضرت آقا که در میان آنان جماعت مداح نیز - که معلوم نیست برای چه آمده بودند - حضور داشتند، حاصل میشود این است که جلسه فوقالذکر، کار سترگی را که میتوانست بهنحو احسن انجام شود، زخمی کرد؛ کاری که شاید دیگر وصال ندهد. نگارنده بعید میداند که جلسهای با این ترکیب و با این سطح و البته با این بار علمی معدوم، بار دیگر در حضور آقا تشکیل شود. متأسفانه برخی آقایان کار شعر معصوم را با ارائه بد خراب کردند؛ کاری که میتوانست به شایستهترین وجه و در بهترین ابراز و ظهور انجام شود.
والسلام
***محمد سهرابی - هفته نامه پنجره شماره 98***