ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار ولادت امام حسن (ع) - علی اکبر لطیفیان - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :99
بازدید دیروز :563
کل بازدید ها :6141311

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

اول تو را سرشته و انسان درست کرد
شرح تو را نوشته و قرآن درست کرد
 
بعداً گِل اضافیتان را افاضه کرد
تا از من خراب مسلمان درست کرد

می خواست رحمتش همه جا را بغل کند
با اشک های چشم تو باران درست کرد

باید برای بندگی سجده هایمان
یک مسجدی به نام حسن جان درست کرد
 
بالم اگر به درد پریدن نمی خورد
یک سایبان که می شود از آن درست کرد
 
من زند? نسیم مسیحا دم توأم
آدم اگرشدم به خدا آدم توأم

 
تو ابتدای نسل طهورای کوثری
تو رود خان? زهرای اطهری

باید علی و فاطمه ای ظرف هم شوند
تا اینکه آفریده شود چون تو گوهری

کار خداست این که پیمبر پسر نداشت
 وقتی توئی نیاز ندارد به دیگری

نسل مطهر نبوی، نسل دختری است
با این حساب تو حسن ابن پیمبری
 
گفتند زاده ی اسد الله غالبی
صبح جمل که شد همه دیدند حیدری

می خواستند پیش همه کوچکت کنند
کوری چشم عایشه ها از همه سری

یک روز اشک و گریه برای تو میکند....
...با شصت روز اشک حسینی برابری

ای ارشد تمام پسر های فاطمه
ای اولین حسین سحر های فاطمه

ای آسمان تر ازهمه بالا تر از همه
ای بی کران تر از همه دریا تر از همه

تو زودتر به دامن زهرا نشسته ای
پس این توئی تو ،بچه زهرا تر ازهمه
 
ما از تو هیچ وقت نفرما ندیده ایم
ای جمل? همیشه بفرما تر ازهمه

ما سالهاست رهگذر کوچ? توأیم
مانند یک فقیر سرِکوچ? توأیم


مهتاب چشمهای تو خورشید پرور است
هرکس که طالعش حسنی نیست کافر است

اصلاً نیاز نیست قیامت به پا کنی
یک قاسمی خدا به تو داده که محشر است

اصلاً شما نیاز نداری به معرکه
وقتی لب سکوت تو شمشیر حیدر است

قسمت نبود تا که ببینند مردمان
بازوی تو ادام? فتّاح خیبر است

فردا ملک به نام تو تکبیر می زند
صاحب زمان به جای تو شمشیر می زند


امشب اگر نگات هوای قرن کند
امید می رود که نگاهی به من کند

زیبنده است بال و پر صد فرشته را
زهرا ببافد و تن تو پیرهن کند

کُشتی بگیر پیش همه با برادرت
شاید کسی بیاید وجانم حسن کند
 
بهتر همان که در به در هر گذر شود
بالی که روی بام تو فکر چمن کند

 این یا کریم مثل همه قصد کرده است....
...بر روی گنبدی که نداری وطن کند

بعد از تو ای امیر کفن پاره ها کسی
لازم نکرده است تنم را کفن کند
***علی اکبر لطیفیان***


نویسنده سائل در شنبه 90/5/22 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<