ای عزیز جان پیغمبر سلام
ای که بر زهرا تویی مادر سلام
سرور زنهای اهل جنتی
ای که تو مسند نشین عزتی
مات و مفتون شما عقل بشر
تا قیامت حرفتان نقل بشر
مدحتان گفتن نباشد کار ما
نام تو بالاتر از افکار ما
شد زبان الکن ز نام اطهرت
کی رسد زن در مقام اطهرت
مادر زهرایی و فخر زنان
دیگر همچون تو زنی بیند زمان؟
ای که دین با بخششت جاوید شد
ناامیدی ها همه امید شد
سختی دوران تحمل کرده ای
تلخ ها را همچنان مُل کرده ای
سنگر مستحکم پیغمبری
در وقایع هم رکاب حیدری
تو زنی اما به معنا شیر نر
بر پیمبر در حوادث چون سپر
تو وجودت مصطفی را ایمن است
دشمنی با هر که او را دشمن است
مونس درد و غم احمد تویی
در مصیبت همدم احمد تویی
روز محشر دستگیری می کنی
تو زنی اما امیری می کنی
این نفسها بی امان تقدیم تو
صدهزاران بار جان تقدیم تو
دل به پای مهر تو دادن خوش است
در ره عشق شما مردن خوش است
کن نگاهی تا ز شوقش جان دهم
هر چه می خواهی بگو تا آن دهم
یک نظر انداز بر احوال ما
جان بده بر این شکسته بال ما
در غمت سوز و گدازم را ببین
روی صورت غنچه اشکم بچین
حضرت زهرا عزادار شماست
صاحب ختم عزایت مصطفاست
در عزایت فاطمه بی تاب گشت
چشمه های اشک او پرآب گشت
مجلس روضه بپا شد وای وای
دل به یادت کربلا شد وای وای
***میلاد یعقوبی***