ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار بازگشت کاروان به مدینه - جواد حیدری - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :136
بازدید دیروز :92
کل بازدید ها :6143128

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

منکه بر گشته ام از کرب و بلا
هست در صحن دلم روضه به پا

منکه بی یار و حبیب آمده ام

به مدینه چه غریب آمده ام

دیده ام داغ همه همسفران

شده ام همسفر خونجگران

دیدگانم که زغم گریانند

روضه خوان بدنی عریانند

بدنی که سر او بر نی بود

پای آن سر شده چهره کبود

بدنی که موی من کرد سپید

زخم و داغ از سم مرکبها دید

آنکه شد پیر غم این دوران

اشک او کرد عدو را خندان

بیشتر از همه من رنجیدم

داغ یک غافله یوسف دیدم

گر قدو قامت من خم گشته

داغ بر دوش محرم گشته

منکه پیغمبر عاشورایم

خجل از مادر خود زهرایم

چونکه از یوسف خونین بدنش

درکفم هست فقط پیرهنش

دلم از غصه یارم تنگ است

آه سوغات سفر خونرنگ است

منکه از داغ حسین افسردم

کاش در کرب و بلا می مردم
***جواد حیدری***


نویسنده سائل در چهارشنبه 89/11/6 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<