ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار اربعین- یاسر مسافر - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :93
بازدید دیروز :81
کل بازدید ها :6144722

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است

یا ایها الغریب  سلام ای برادرم
ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است

ازشهر شام کینه رسیده مسافرت
پس حق بده که چنین داغدیده است

احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است
در کربلا نسیم مدینه وزیده است

بر نیزه بودی  و به سرم بود سایه ات
با این حساب کسی زینبت را ندیده است

این گل بنفشه های  تن و چهره ی کبود
دارد گواه ، زینبتان داغدیده است

توطعم خیزران و سنگ ها و خواهرت
طعم فراق و غربت و غم را چشیده است

آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه
با آه می رود سکینه  و خجلت کشیده است

این دختر شماست  که خواستند کنیزیش ....
لکنت گرفته است و صدایش بریده است

نیزه نشین شد حضرت سقا  و اهلبیت
زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است
***
گفتی رقیه ..... گفت نمی آیم عمه جان !
در شام ماند و شهر جدید آفریده است
***یاسر مسافر***


نویسنده سائل در جمعه 89/11/1 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<