خداحافظ ای خواهر بی معین
خداحافظ ای خیمه های غمین
خداحافظ ای خواهر بی پناه
خداحافظ ای غرقه اشک و آه
خداحافظ ای خواهر جان به لب
خداحافظ ای غرق رنج و تعب
خداحافظ ای بعد مرگم غریب
خداحافظ ای دردها را طبیب
خداحافظ ای زینب مضطرم
خداحافظ ای نوحه گر خواهرم
اگر چه شوی دست دشمن اسیر
حرم را پس از من تو هستی امیر
به نی شاهد اشک و آه توأم
به نی خیره بر هر نگاه توأم
برد چون اسارت تو را قوم پست
به نیزه سرم هر کجا با تو هست
حرم را تو یار و مددکار باش
به طفلان تشنه نگهدار باش
خداحافظ ای یار بیمار من
تویی حافظ جمله اسرار من
خداحافظ ای تشنه های حرم
خداحافظ ای اکبرم ، اصغرم
خداحافظ ای طفلک بی سرم
خداحافظ ای غنچه پرپرم
خداحافظ ای اصغر بی گناه
که آغوش من شد تو را قتلگاه
خداحافظ ای طفلک کشته ام
که رخ را ز خون تو آغشته ام
خداحافظ ای قاسم مه جبین
خداحافظ ای کشته نازنین
خداحافظ ای کشته بر علقمه
که گریان به نعش تو شد فاطمه
خداحافظ ای میر و سردار من
خداحافظ ای در بلا یار من
خداحافظ ای غرق غم دخترم
خداحافظ ای نور چشم ترم
خداحافظ ای تشنه کامان من
خداحافظ ای نوحه خوانان من
***غلامعلی رجائی (زائر)***