ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب ششم محرم- اشعار حضرت قاسم (علیه السلام) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :188
بازدید دیروز :121
کل بازدید ها :6143463

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ماهه اما شبیه باد، زده از خیمه ها بیرون
انگاری که روح قاسم، توی جسمش شده زندون
می گه موقع نبرده، هرکسی که می گه مرده
بیاد و باهام بجنگه، که وجودم پر درده
نمک عمو تو جونم، خون مرتضی تو خونم
وصیت کرده بابام که، بره پای عمو جونم
می خونم ان تنکرونی، میزنم به قلب لشگر
آخه پشت سر من هست، دعای عمو و مادر
هرچی نیزه هر چی شمشیر ، هر چی بارون دارید از تیر
مثه نقل رو من ببارید، دم این غروب دلگیر
از سر نیزه ها شهد، عسلو می چشم اما
از امام که غریبه، نمیشم جدا به مولا
تا دیدن زره نداره، غیر پیراهن نداره
همه گفتن دیگه بسه، اینکه جنگیدن نداره
سنگا از هر جا که می شد، اومدن به سوی قاسم
بی هوا یه نیزه دار زد، نیزه بر پهلوی قاسم
تا که افتاد از روی اسب ، دشمنا دورش بستن
انقدر برات بگم که، استخوناشو شکستن 
***محسن عرب خالقی***


نویسنده سائل در شنبه 89/9/20 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<