به پاى درد و دل بنده چاه کم آورد.
مقابل جگر من که آه کم آورد
به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن من
ولى مقابل این بارگاه کم آورد
تمام شد رمضان, تازه ما شروع شدیم
به شب نشینى عشاق ماه کم آورد
به بارگاه کریمت گناهکار آمد
ولى ببخش اگر که گناه کم آورد
شدم شبیه به "جون"غروب عاشورا
کنار نور تو رنگ سیاه کم آورد
اگر نگاه کنى کم میاورم حتما
زهیر در قبل یک نگاه کم آورد
براى کوه گناهى به کاه راضى شد
بدا بحال هر آنکس که کاه کم آورد
خدا زیاد کند بین توبه ها کم را
زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد
زمان توبه من هم نریخت گریه من
همینکه رفت دم قتلگاه, کم آورد
خودت بیا و بگو یاعلى بلندم کن
دوباره بنده تو بین راه کم آورد
***علی اکبر لطیفیان***