نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است
صبور باش که این حرف آخرم سخت است
دگر زمان جدایی شده، دعایم کن
سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است
برو برای اسارت دگر مهیّا شو
که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است
نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی
غریب ماندن زنهای این حرم سخت است
تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی
برای دخترک ناز پرورم سخت است
بگو رباب حلالم کند که می دانم
به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است
به زیر حنجره ام بوسه می زنی، امّا
بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است
خدا به داد دلت می رسد، که در بر شمر
به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است
***علی صالحی***