ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب پنجم محرم - اشعار حضرت عبدالله بن الحسن(ع) - ژولیده - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :501
بازدید دیروز :52
کل بازدید ها :6139257

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید
زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید

گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد
گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید

می دوید و سپهی دیده به او دوخته بود
و طنین رجزش تا وطنش می پیچید

نوجوان بود ولی صولت صفّینی داشت
چو غزالی ز کف صید ، تنش می پیچید

ز سر عمّامه و نعلین ز پایش وا شد
ذکر یا فاطم? بت شکنش می پیچید

تا تَه لشگر دشمن نَفَسش قدرت داشت
نعره اش در جگر پر مَحَنش می پیچید

دید اطراف عمو نیزه و شمشیر پر است
داشت گرد عموی صف شکنش می پیچید

ناگه از پردة دل کرد صدا وا اُمّاه
دستِ بُبرید? او دور تنش می پیچید

تیغ بر فرق سرش ، نیزه به پهلویش  خورد
نعر? حیدریِ یا حسنش می پیچید

جای جای بدنش خسته و بیراه شکست
دور خود دید که زاغ  و زغنش می پیچید

سایه روشن شدنِ تیغ و سنان داد نشان
که عمو نیزه ای اندر دهنش می پیچید

ناگهان گشت سرش بر سر یک نیزه بلند
داشت در خون ، عموی بی کفنش می پیچید
***محمود ژولیده***


نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<