ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب پنجم محرم - اشعار حضرت عبدالله بن الحسن (ع) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :217
بازدید دیروز :121
کل بازدید ها :6143492

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

کِل کشیدند که حس کرد عمو افتاده
نگران شد نکند چنگِ عدو افتاده

پر گرفت از حرم و عمه به گَردش نرسید
دید از اسب به گودال به رو افتاده

سنگ و تیر از همه سو خورده، سنان از پهلو
لشکری زخم به جان و تنِ او افتاده

پاره شد بندِ دلش از تهِ دل آه کشید
سایه ی تیغ به گودیِ گلو افتاده

شمرها نقشه کشیدند که حالا چه کنند
دید تا قرعه به پیچاند? مو افتاده

خویش را در وسطِ معرکه انداخت و بعد
در شبِ گریه حماسی غزلی ساخت و بعد

سنگ دل تیغ کشیدی که سرش را بِبَری؟
هر قَدَر سهمِ تو شد بال و پرش را  بِبَری؟

دست و پا می زند و آخرِ کارش شده است!
پاک وحشی شده ای تا جگرش را بِبَری؟

با وجودی که ندارم زِرِه و تیغ مگر
مُرده باشم بگذارم که سرش را بِبَری

همه ی عمر به چَشمِ پسرش دیده مرا
سعی کن از سرِ راهت پسرش را بِبَری

سپر افتاده ز دستش، سپرش می گردم
باید اوّل بزنی تا سپرش را بِبَری

در خورش نیست اگر بازوی آویز به پوست
جانِ ناقابلِ من هدیه ی ناچیزِ عموست

می شود لایق قربانی دلبر باشم
آخرین خاطره ی این دمِ آخر باشم

لذتی بهتر از این نیست که با سینه ی سرخ
در پری خانه ی چَشمِ تو کبوتر باشم

آخرین خواسته ی من به یتیمی این است
به رویِ سینه ی پُر مِهرِ تو بی سر باشم

اسب ها نعل شده راهی گودال شدند
بین این قائله ی سخت چه بهتر باشم

به تلافیِ در آوردنِ تیر از گلویم
می شود از سر نِی سایه ی اصغر باشم؟
***علیرضا شریف***


نویسنده حبیب در جمعه 92/8/17 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<