دلم مبتلای یتیمان مسلم
سرم خاک پای یتیمان مسلم
که هستم گدای یتیمان مسلم
یتیم و وحید و فرید و اسیرند
دوتا مستجار و دوتا مستجیرند
دوتا مثل چشمه دوتا مثل آب و ...
دوتا ماهتاب و دوتا آفتاب و ...
دوتا یوسفِ رفته زیر نقاب و ...
دو صاحب کرامت دو صاحب مدارج
دو باب العنایت دو باب الحوائج
دوتا قرص ماهی که همتا ندارند
دوتا بی گناهی که بابا ندارند
دو بی سر پناهی که مأوا ندارند
یکی روح مسلم یکی جان مسلم
الهی به قربان طفلان مسلم
دوتا یاکریم هوایِ حسین اند
دو گلدسته یِ کربلایِ حسین اند
فدایِ همه بچه هایِ حسین اند
دوتا طفل بی جان دوتا طفل بی سر
یکی نذر اکبر یکی نذر اصغر
دو عاشق که در دل قراری ندارند
دو خسته که راهِ فراری ندارند
به جز گریه کردن که کاری ندارند
دلِ عالم از اشک اینان شکسته
شده مویشان بسته،دندان شکسته
چه شد بر دهانِ دوتا بچه ها زد؟
چرا گردن آن دو را از قفا زد؟
یکی بر سرش زد یکی دست و پا زد
به زانو نشست و کبوتر کُشی کرد
کنار برادر، برادر کُشی کرد
بدن در فرات و سر هر دو را بُرد
به کیسه نهاد و به بزم جفا بُرد
گمان خولی است و سر شاه را بُرد
گرفتار خشم عبیدِ لعین شد
اجابت ز یا اَحکَمَ الحاکمین شد
***علی اکبر لطیفیان***