ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

راستی! محرمش نزدیک است ... - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :87
بازدید دیروز :65
کل بازدید ها :6141822

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

کربلایم بُرد فریاد رسایش
سینی بدستی که من و جانم فدایش

وقتی میان کوچه ی ما راه می رفت
بوی محرّم پخش می شد با صدایش

او کوچه گرد کوچه های بُغض باشد
در شهر اربابی که می میرد برایش
**>
تا گوشه ی ویرانه ای پشت محلّه
می بُرد چشمان مرا با ردّ پایش

ویرانه ای که فطرس ماه محرّم
می آمد از آنجا صدای بالهایش

عطری پراکند و مرا تا آسمان برد
با پرچم سبز شهید کربلایش

این خیمه یا چادر نماز مادرش نیست
آقا گرفته طفل را زیر عبایش

می خوابم از این لحظه پشت پنجره، تا
هر روز بیدارم کند زنگ صدایش
***علی اکبر لطیفیان***


نویسنده حبیب در دوشنبه 92/7/1 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<