گریه ها حلقه شده پا به رکابش کردند
کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند
بی زره آمده از بس که شجاعت دارد
کس حریفش نشد و زود جوابش کردند
تیر مرد افکن و بر طفلک شش ماهه زدند
یعنی اندازه ی عباس حسابش کردند
زودرس بود بزرگ همه ی قوم شدن
چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند
سر شب شیر نمی خورد، نمی خفت علی
این که خوابیده، گُمانم که عتابش کردند
شورِ چشمِ تر او داشت اثر می بخشید
کوفیان هلهله کردند و خرابش کردند
باخت چون سر، به تراش نوک نی منزل کرد
این نگین را ز درون برده رکابش کردند
بعد از این خاک سرِ هر چه ثواب است که قوم
هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند
نخریدند دلِ سوخته ی سلطان را
لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند
مادر تشنه ی شش ماهه خود اقیانوس است
ربِّ آب است و در این جلوه سرابش کردند
***محمد سهرابی***