بچه گی کرده ام، پشیمانم
من ندانسته شیطنت کردم
بغلم کن دوباره مثل قدیم
رو نگردان ز من، غلط کردم
**
ساده گی کار دست من داده
همنشین ِ بد از تو، دورم کرد
لطف بیش از حد شما؛ امروز
بنده ای سرکش و جسورم کرد
**
سیب سرخ هوس فریبم داد
دلم از کرده اش پشیمان است
عذر تقصیر پیشت آوردم
مهربان، بخشش از بزرگان است
**
به کجا می شود فرار کنم !؟
بدتر از متهم زمین خوردم
حیف آن دست، که مرا بزنی
نزده ؛ من خودم زمین خوردم
**
آبرو، اشک، ندبه و توبه
باز هم واژه های تکراری
دست های مرا دوباره بگیر
تا بفهمم که دوستم داری
**
شده ام جنس کهنه ی بازار
رهگذر، دوست، آشنا نخرد
کاش از اول ضرر نمی دیدم
هیچ کس غیر تو، مرا نخرد
**
نه ! من از چشم تو نمی افتم
تا حسینی و کربلایی هست
آبروی مرا نخواهی برد
تا که عشق امام رضایی هست
**
روسیاهم صدا نخواهی زد
پای من را قلم نخواهی کرد
به دلم دست رد نخواهی زد
سنگ روی یخم نخواهی کرد
**
بازهم روی خوش نشان دادی
چقدر خوب شد که زهرا هست
غسل گریه کن ای دل غافل
روضه دست و مشک سقا هست
***وحید قاسمی***