اگر دست علی دست خدا نیست؟
چرا دست دگر مشکل گشا نیست؟
اگر دستی است ذات لم یزل را
به جز دست علیّ المرتضی نیست
یدا... است و عین ا... ناظر
به جز وی محرم اسرار ما نیست
به سر خاک دو عالم آن شهی را
که اندر آستانش چون گدا نیست
به دانشگاه طبّش صد مسیحا
چو شاگردی است کورا الفِبا نیست
ز خاک آستانش چاره باشد
بر آن دردی که در عالم دوا نیست
بگو بر آن که جوید اسم اعظم
که اسمی جز علی در ماسوا نیست
بر او شاید ردای کبریائی
خدا گر نیست از او هم جدا نیست
ز اسرار علی کی باشد آگاه
کسی کو رهرو فقر و فنا نیست
علی زیتونه ی ایمان و دین است
به غیر از او وصیّ مصطفی نیست
علی آئینه ی ذات الهی است
به هر کس این درِ اسرا وا نیست
علی جنب خدای ذوالجلال است
به فرمان نبی چون و چرا نیست
علی قرآن ناطق، روح ایمان
به جز وی تاج دار هَل اَتی نیست
علی میزان اعمال است بر خلق
به مدحش ابتدا و انتها نیست
علی ممدوح و مادح ربّ اعلی
بدین رتبت کسی جز وی سزا نیست
علی در قول حق اُمُّ الکتاب است
مگر کافی به وصفش قُل کَفی نیست؟
تو از من مثل سر در پیکر هستی
مگر از قول ختم انبیا نیست؟
به نار قهر حق گردد گرفتار
کسی که بوتراب از وی رضا نیست
جمال بی مثالش وجه باقی
به غیر از روی او وجه خدا نیست
پیمبر در غدیر خمّ گفتا
پس از من جز علی میر هُدی نیست
هر آن کس را که من اولی به نفسم
وِرا جز ابن عمّم مقتدا نیست
به سعدیّ زمان غیر از ولایش
دگر امّید در روز جزا نیست
***حسینی سعدی زمان***