بیشتر از حدِّ انتظارِ فقیر است
آنچه که در بینِ کوله بارِ فقیر است
پیشِ تو افتادنم مقامِ بلندی است
گاه زمین خوردن افتخارِ فقیر است
داد زدم خانه یِ تو را بشِناسم
روزیِ یک شهر در هوارِ فقیر است
خیر ببیند خودش و ایل و تبارش
هر که به دنبالِ کار و بارِ فقیر است
بینِ کرم خانه جایِ اهل کرم نیست
بیشترِ وقت ها کنارِ فقیر است
گریه یِ من باز کرد قفلِ کرم را
ریخت و پاشِ کریم کارِ فقیر است
بیشتر از التماس کردنِ سائل
سفره یِ تو چشم انتظارِ فقیر است
پشتِ درِ خانه ات مُعَطّلِمان کن
آبرویِ رفته اعتبارِ فقیر است
اهلِ کرم هر کجایِ شهر که باشند
هر شب جمعه سرِ مزارِ فقیر است
***علی اکبر لطیفیان***