ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار شب سوم ماه رمضان - اشعار حضرت رقیه (س) - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :235
بازدید دیروز :273
کل بازدید ها :6150478

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

ای چراغ شب شهادت من
ای تماشای تو عبادت من

جان من! باز بر لب آمده ای
آفتابا! چرا شب آمده ای

ای امید دل شکسته ی من
ای دوای درون خسته ی من

گلوی پاره پاره آوردی
عوض گوشواره آوردی

نفسم هُرم آتش تب توست
جای چوب که بر روی لب توست؟

نگهت قطره قطره آبم کرد
لب خشکیده ات کبابم کرد

که به قلب رقیّه چنگ زده؟
که به پیشانی تو سنگ زده؟

سیلی از قاتلت اگر خوردم
ارث مادر به کودکی بردم

تنم از تازیانه آزردند
چادر خاکی مرا بردند

آفتاب رخم عیان گردید
در دو پوشش رویم نهان گردید

ابر سیلی به رخ حجابم شد
خون فرق سرم نقابم شد

شامیان بی مروّت و پستند
ده نفر را به ریسمان بستند

همه را با شتاب می بردند
سوی بزم شراب می بردند

من که کوچکتر از همه بودم
راه با دست بسته پیمودم

نفسم در شماره می افتاد
در وجودم شراره می افتاد

بارها بین ره زمین خوردم
عمّه ام گر نبود می مردم

تا به من خصم حمله ور می شد
عمّه می آمد و سپر می شد

بس که عمّه مدافع همه شد
پای تا سر شبیه فاطمه شد
***استاد حاج غلامرضا سازگار***


نویسنده حبیب در پنج شنبه 92/4/20 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<