ای به سپهر عاطفه بی قرین
ستاره ی مدینه، ام البنین
قدر تو در جهان نبوده معلوم
قبر تو در جوار چار معصوم
فاطمه ی دوم مرتضایی
مادر دیگری به مجتبایی
تو کیستی که با غم و زمزمه
پای نهی به خانه ی فاطمه
تو کیستی که با همه عزیزی
گفته ای آمدم کنم کنیزی
تو دیده ای که خانه ای سوخته
دخترکی چشم به در دوخته
محض دل تازه گلان حزین
نام تو فاطمه! شد ام البنین
تا که نگویند حسینش چه شد
مدینه بیت الحرمینش چه شد
رهی که از قبر تو تا فاطمه ست
مدینه، بیت الحرمین همه ست
دامن عطر تو گل یاس داشت
جعفر و عبدلله و عباس داشت
تو آسمان و قمرش ابالفضل
تو مهر مادر، پسرش ابالفضل
تو دیده بودی که علی بی عدد
بوسه به دستان ابالفضل زد
آه نبودی تو که در علقمه
تیر و کمان بود به دست همه!
نمک به زخم جگرت می زدند
تیر به چشم پسرت می زدند
ساقیِ از دست شد و مست شد
ماه بنی هاشم بی دست شد
هرچه بگویند تو هم مادری
سخت، غم از سینه ی خود می بری
فاطمه آمد که تشکر کند
در عوضت دل ز غمش پر کند
غصه نیامدست در بند تو
در سفر چهار فرزند تو
آه چرا کرده صدایت بشیر
از که خبر داشت برایت بشیر؟
داغ جوانان تو در گفته کرد
غم حسین، خاطرت آشفته کرد
آه نگویم که حسینت چه شد
فاطمه جان نور دو عینت چه شد
***حجت الاسلام والمسلمین جواد محمد زمانی***